MBA برندینگ و برندسازی حرفهای چیست؟
هر کسب و کاری یک برند است – یا حداقل این پتانسیل را دارد که با مدیریت برندینگ به یک برند تبدیل شود.
کار ما در مدیریت برند توسعه استراتژی است طوریکه شرکت را از رقبای خود متمایز کرده و یک رابطه طولانی مدت نیز با مشتریان ایجاد کند.
آنچه که در این مقاله میخوانید:
- وظایف و مسئولیتهای مدیر برند
- مدیران برند از چه ابزارهایی استفاده می کنند؟
- برای تبدیل شدن به یک مدیر برند چه چیزی لازم است؟
نقش دوره MBA برندینگ درست در همین مرحله آغاز میشود!
مدیر برند بودن به معنای ایفای نقش گستردهای است که اغلب مستلزم آشنایی با بسیاری از جنبه های بازاریابی از جمله نیازهای بازار، بازاریابی محتوا، بازاریابی دیجیتال، بازاریابی رسانههای اجتماعی و طراحی است.
امّا لزوماً از مدیران برند انتظار نمیرود که این مسئولیت ها را انجام دهند، امّا دانش آنها، در این مقولهها به هدایت هر گروه مربوطهای برای توسعه پیامها و داراییهایی که با یک برند همسو هستند کمک میکند.
حال که مختصر درباره نقش مدیر برند بودن گفتیم، بیایید به این موضوع بپردازیم که مسئولیتهای یک مدیر برند شامل چه چیزهایی میشود و مدیریت برندینگ چیست!
وظایف و مسئولیتهای مدیر برند:
ساختِ استراتژی برند به معنای ساختن یک داستان و تجربه منحصر به فرد برای مشتریان است – چیزی که آنها را با یک شرکت و محصولاتش مرتبط کرده و در طول زمان وفاداری را تقویت خواهد کرد.
مدیریت برندینگ (MBA برندسازی) مسئولیت نظارت بر هر جنبهای از بازاریابی است که به برند یک شرکت مربوط میشود وهمچنین اطمینان حاصل کردن از اینکه تمام تصمیمات برندسازی در نهایت منجر به فروش قویتر خواهد شد. برای دستیابی به این اهداف، مدیران برند تمایل دارند با حوزههای مختلف بازاریابی مانند تحقیق و تفحص، محتوا، اجتماع و طراحی کار کنند. حال فهرست کارهایی که به عنوان یک مدیر برند مسئولتش را دارید بر میشمریم:
- انجام تحقیقات بازار؛
- تجزیه و تحلیل دادهها برای فرآیندها، چشمانداز و اطلاعات؛
- مشاوره به گروههای گوناگون درباره استراتژی برندسازی؛
- برقراری ارتباط با گروههای بازاریابی برای اطمینان از همسویی برند؛
- مدیریت پروژهها در مراحل گوناگون توسعه؛
- مدیریت بودجه برای حمایت از تلاشهای برندسازی؛
- حفظ روابط با ذینفعان شرکت؛
مدیران برند از چه ابزارهایی استفاده میکنند؟
مدیریت برندینگ نقشهای متفاوتی را ایفا میکند. به این معنا که بسته به مسئولیتهاتان در شرکتی که در آن مشغول به کار هستید ابزارهاتان هم متفاوت خواهد بود؛ امّا برخی از ابزارهای رایج برای مدیریت برند عبارتند از:
- نظارت و بررسی بر رسانههای اجتماعی (Sprinklr، Hootsuite، Sprout)؛
- مدیریت ارتباط رسانهای و بررسی (Meltwater، Cision، Muckrack)؛
- نرم افزار مدیریت ارتباط با مشتری ((CRM)=(Salesforce, Zoho, Hubspot)؛
- ابزارهای بصریسازی دادهها (Tableau، Datawrapper، Google Charts)؛
برای تبدیل شدن به یک مدیر برند چه چیزی لازم است؟
تبدیل شدن به مدیر برند یا یک مدیریت برندینگ خوب مستلزم ترکیبی از تحصیلات عالی و تجربه است.
معمولاً چنین موقعیتی به این سادگیها به دست نمیآید، و پس از سالها کار و به اصطلاح خاک صحنه خوردن، پس از کار در نوع دیگری از نقشهای مدیریتی، مانند مدیریت رسانههای اجتماعی یا مدیریت محتوا، به دست میآید. اگر میخواهید شغلی را به عنوان مدیریت برند دنبال کنید، در اینجا چند مرحله وجود دارد که باید در نظر بگیرید:
اوّل: مدرک بگیرید!
لیست مشاغل مدیریت برند بر حسب نیازهای آنها برای تحصیل متفاوت است. به طور معمول، شرکتها از مدیران برند انتظار دارند که دستکم مدرک لیسانس داشته باشند (برخی از شرکتها که رشتههای بازاریابی، ارتباطات یا تجارت را مشخص میکنند).
علاوه بر این، برخی از مدیران برند MBA خود را با تمرکز در بازاریابی کسب میکنند تا تخصص خود را تقویت کرده و دانش پیشرفته را به آن شرکت بیاورند. همچنین بسیاری از مدیران در استخدام نیروی خود به گواهی نامه های پایان دوره MBA یا DBA مدیریت برندسازی شما اهمیت زیادی میدهند.
دوم: تجربهاندوزی!
برای کار در شرکتهای کوچک معمولاً ممکن است بین یک تا سه سال تجربه نیاز داشته باشید، در حالی که کار در شرکتهای بزرگتر مستلزم به تجربه بیشتری است.
مثلاً کار به عنوان یک تحلیلگر تحقیقات بازار، مدیر رسانههای اجتماعی، مدیر بازاریابی محتوا یا مدیر بازاریابی دیجیتال میتواند پایه و اساس لازم را برای حرکت به سمت مدیریت برند در اختیار شما قرار دهد. از طریق این نقشها، میتوانید درک خود از مصرفکنندگان و پیامرسانی موفقی را که برای دستیابی به آنها لازم است تقویت کنید؛ یا بهتر بگوییم، این یکی از مولفههای مهم در مدیریت یک برند است.
سوم: مهارتهای برندینگ و بازاریابی را توسعه دهید.
MBA در برندسازی به یک مدیر برند کمک میکند تا مهارتهای پیشرفتهای در زمینههایی مانند نویسندگی، ارتباطات، استراتژی، مدیریت پروژه و سازگاری بهدست آورد. هر کدام از این عناوین را باهم مختصراً مرور میکنیم:
نویسندگی
پیامرسانی در قلب استراتژی یک برند است. بنابراین داشتن مهارتهای نوشتاری قوی به شما کمک میکند تا پیامرسانی مؤثری را توسعه دهید و در عین حال اطمینان حاصل کنید که کپینویسان شما بهروی این استراتژی کار میکنند.
ارتباطات
فراتر از ارسال پیام، باید بتوانید با تیم بازاریابی شرکت و سهامداران درباره توصیههای استراتژیک خود ارتباط برقرار کنید.
استراتژی
توسعه یا بهبود استراتژی برندسازی به معنای درک بازار، نحوه قرار گرفتن شرکت شما در آن و نحوه دستیابی به مشتریان است.
مدیریت پروژه
توانایی شما برای مدیریت چندین پروژه به طور همزمان به شما کمک میکند تا بر کمپینهای جدید نظارت داشته باشید و به گروهها کمک کنید تا همه چیز را از همپوشانیهای گرافیکی گرفته تا کپیرایتینگِ ایمیل اجرا کنند.
مدیریت پرسنل
چه شما گزارشهای مستقیم تیم برندینگ خود را مدیریت کنید یا بر تعدادی از گروههایی که برای راهنمایی برندینگ به شما گزارش میدهند، داشتن تجربهای در مدیریت به شما کمک خواهد کرد.
سازگاری
بازارها دائماً تغییر میکنند منعکسکننده نیازهای مصرف کنندگان هستند، بنابراین اگر بتوانید سازگار باشید، به شما در پیشبرد اهدافتان کمک میکند. بیشتر از آن، کنجکاو ماندن درباره روندها و نوآوری میتواند به شما کمک کند تا استراتژی برند پاسخگوتری ایجاد کنید.
جمعبندی
داستانها از دیرباز نقش مهمی را از روایت اینکه انسان چی و کیست ایفا میکردند. با توسعهيِ علوم انسانی، اکنون از این تکنیک برای مدیریت یک برند نیز استفاده میکنیم. به این معنا که پُر بیراه نیست که بگوییم یک مدیر برند موفق روی استراتژی برند کار میکند – یا داستانی که یک شرکت درباره خودش برای مشتریانِ خود تعریف میکند.
و یا به بیانی بهتر مدیریت برندینگ همان تقابل روایتهاست که کی بهکیست و چی به چیست! بنابراین برای رسیدن به این امر، MBA در برندسازی قدم نخست را بازی میکند. پس باید مدرک مدیریت تجاری برندسازی (MBA) خود را بگیرید تا بتوانید مجهز، به تقابل با روایتهای دیگر شرکتها بپردازید .
سوالات و نظرات خود را در رابطه با مدرک MBA برند سازی در قسمت دیدگاهها، با گسترش مدیریت در میان بگذارید . موفق باشید!
دیدگاهتان را بنویسید