هوش هیجانی EQ در مقابل هوش شناختی IQ : کدام یک برای موفقیت مهمتر است؟
بیایید سفری به دنیای هوش شناختی IQو هوش هیجانی EQ داشته باشیم. آشنایی به تفاوت هوش هیجانی و هوش شناختی باعث میشود که تواناییهای نهادینه شده در درونتان را بیدار کنید.
آیا خواستهای دارید و به دنبال پاسخی عمیق و تحلیلی برای آن هستید؟
آیا به دنبال بهترین راه حلها برای عبور از موانع پیش رویتان هستید؟
این سوالات همان قدم اول شما برای ورود به دنیای هوش شناختی یا IQ است.
اما اگر به دنبال ارتباطات عمیق و معنادار با دیگران هستید یا اگر که میخواهید توانایی خود را در تشخیص و مدیریت احساسات ارتقاء دهید! پس از هوش هیجانی EQ برخوردار هستید.
در این مطلب به شما یادآوری میکنیم که همه ما قابلیتهای بزرگی درون خودمان داریم. شاید هنوز درباره تواناییهای نهفته درونتان آگاه نباشید. اما همیشه فرصتی وجود دارد تا تواناییهایتان را کشف و به نمایش بگذارید.
برای دانستن فرق IQبا EQ تا انتهای مطلب همراه ما باشید.
معرفی و تفاوتهای بین IQ و EQ
هوش هیجانی EQ و هوش شناختی IQ دو مفهوم مختلف هوش انسانی هستند. مسیر تقویت هوش شناختی و هوش هیجانی کمی پیچیده و طولانی است. اما مواجه با تمام شگفتیهایی که در این مسیر تجربه میکنید، ارزشمند است. درواقع هر قدمی که برای توسعه هوش هیجانی و هوش شناختی IQ برمیدارید، شما را به نسخه بهتری از خودتان تبدیل میکند. پس به عنوان یک ماجراجوی درونی میتوانید هر دو جنبه هوش شناختی و هوش هیجانی را در خود ارتقاء دهید.
هوش شناختی یا IQ چیست؟
هوش شناختی به معنای هوش تجربی و تحلیلی فرد است و تواناییهایی مانند منطق، استدلال، تحلیل عددی و زبانی را در فرد میسنجد. نقش IQ در موفقیت فرد را میتوان در عملکرد بهتر تحصیلی، عملکرد حرفهای، پیدا کردن فرصتهای شغلی و مواردی از این قبیل جستجو کرد.
هوش IQ معمولاً از طریق تستهای استانداردی مانند آزمونهای هوش در فرد انجام میشود. آزمونهایی که توانایی حل مسئله، پردازش اطلاعات و یادگیری تئوریها و مفاهیم برتر را در فرد مشخص میکند.
هوش هیجانی یا EQ چیست؟
هوش هیجانی به معنای هوش احساساتی فرد است. مهارتهایی مانند درک و مدیریت احساسات خود و دیگران، همدلی، همدردی و مهارتهای ارتباطی را در فرد بررسی میکند. درصد EQ در فرد نشاندهنده توانایی فرد در ارتباط با دیگران، رویارویی مطلوب با استرس و فشار و به طور کلی برقراری ارتباطات مدیریتی مؤثر است.
کدام بهتر است، IQ یا EQ؟
هر دو نوع هوش چه هوش هیجانی و چه هوش شناختی در فرد از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. هرچند که میزان هر یک از انواع هوش در افراد متفاوت است. درواقع مبتنی بر موقعیت و محیط یکی از این دو میتواند بر دیگری برتری داشته باشد. در یک نگاه میتوان گفت هوش شناختی در حوزههای علمی و تحلیلی برتر است. در حالیکه هوش هیجانی در مواجه با افراد و مدیریت روابط اجتماعی برتری دارد. شناخت تفاوت هوش هیجانی و شناختی در افراد به سادگی امکانپذیر است. ناگفته نماند که هر دو نوع هوش شناختی و هیجانی را میتوان با یک سری تمرینها و تکنیکها در خودمان تقویت کنیم.
IQ و چگونگی سنجش هوش شناختی
IQ مخفف عبارت Intelligent Quotient است. این مفهوم با استفاده از آزمونهای استاندارد در فرد مورد بررسی قرار میگیرد. هوش شناختی یا IQ به قدرتهای ذهنی فرد در حل مسائل، استدلالهای منطقی، تحلیل عددی و زبانی اشاره میکند. مهارتهای ریاضی، حسابرسی، توانایی تجزیه و تحلیل با راهکارهای منطقی در زیرمجموعه هوش شناختی قرار میگیرد. بر این اساس آزمونهای تستی مشخصی برای افراد تعیین میشود که میتوان افراد را از نظر بهره هوشی در دستهبندی معمولی، باهوش و نابغه تقسیم کرد.
اهمیت هوش شناختی یا IQ
همانطور که گفته شد با توجه به آزمونهای انجام شده میتوان به نتایج مطلوبی رسید. نتایج به دست آمده، اهمیت هوش شناختی را در افراد مشخص میکند.
در این بخش به اهمیت هوش شناختی IQ در افراد اشاره میکنیم:
1- بررسی میزان هوش در افراد
آزمون هوش IQ یکی از شیوههای استاندارد برای سنجش میزان هوش شناختی در افراد است. این اندازهگیری به ما این امکان را میدهد تا میزان هوش خودمان را با دیگران مقایسه کنیم. بدین ترتیب افرادی که در زمینه هوش شناختی برتری دارند، مشخص میشوند.
2- پیشبینی عملکرد تحصیلی و شغلی
برخی از تحقیقات نشان داده است که امتیازهای بالاتر در آزمونهای هوش، با پیشبینی عملکرد تحصیلی و شغلی بهتر آینده افراد مرتبط است. بنابراین از آزمون هوش IQ میتوان به عنوان یک ابزار پیشبینی برای سنجش میزان موفقیت افراد در زمینههای تحصیلی و شغلی استفاده کرد.
3- توسعه تواناییهای فردی
زمانی که فرد به میزان هوش IQ در خود پی میبرد، میتواند بر روی نقاط قوت و ضعف خودش بهتر کار کند. بدین ترتیب فرد با درصد هوش شناختی خود میتواند به بهبود تواناییها و مهارتهای فردیاش بیشتر متمرکز شود.
4- موفقیت در انتخاب شغل
برخی از مشاغل نیازمند هوش شناختی قابل توجهی است. مشاغلی مانند حسابدرای، بانکداری، مدیریت دادهها، آمارگیری، مدیریت امور مالی، آنالیزگر مالی، توسعهدهنده نرم افزارهای مدیریتی، مشاور مالی، خزانهداری و بسیاری از شغلهای دیگر مستلزم داشتن هوش بالای شناختی یا IQ است.
هوش مصنوعی و تحولات آن در کسب و کار
EQ و اهمیت آن در روابط و موفقیت
EQ یا هوش عاطفی مخفف عبارت Emotional Quotient است. مجموعهای از مهارتهای ارتباطی و ادراکی در زیر مجموعه هوش هیجانی قرار میگیرد. با توجه به تعریف هر یک از انواع خوش به خوبی میتوان فرق IQ با EQ را دانست.
از جمله مولفههای کلیدی هوش هیجانی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- درک احساسات و عواطف – Emotion Perception
توانایی درک و شناخت عواطف خود و دیگران، شناخت و توانایی تفسیر ارتباطات غیرکلامی مانند زبان بدن، صدا، میمیک چهره و مواردی از این قبیل به هوش هیجانی مرتبط است.
شما میتوانید با بهره بالای هوش هیجانی به یک مدیر کاربلد تبدیل شوید. رهبران موفق با هوش هیجانی بالا توانایی برقراری ارتباطات مثبت را با تیمهای خود دارند. علاوه بر آن میتوانند احساسات و نیازهای اعضای تیم را درک کنند و مهارتهای مدیریتی بهتری داشته باشند. این موضوع به آنها کمک میکند تا بهترین بهرهوری را از توانمندیهای تیم خود ببرند و رهبری موثری داشته باشند.
2- مدیریت هوش عاطفی – Emotion Management
توانایی مدیریت عواطف، مدیریت بحران، کنترل احساسات، مدیریت استرس، خلقوخو و انگیزه از جمله مهارتهای مدیریت هوش عاطفی محسوب میشود. هوش عاطفی شما را در تصمیمگیریهای هوشمندانه در مواجه با شرایط پیچیده و بحرانی یاری میدهد. توانایی درک و مدیریت شرایط استرسزا و روبرویی با چالشهای روزمره تنها در تقویت هوش هیجانی خلاصه میشود.
3- توانایی ارتباطات مؤثر – Effective Communication
یکی از دیگر از تواناییهای آن دسته از افرادی که دارای سطح بالای هوش هیجانی هستند، توانایی برقراری ارتباط مؤثر با دیگران است. حفظ و روابط مثبت و سازنده با دیگران، قدرت شنیدن فعال و انتقال احساسات و نیازها به طور مؤثر از جمله مولفههای کلیدی هوش هیجانی است.
هوش هیجانی مهارتهای ارتباطی، قدرت شنیدن فعال و توانایی درک و تعامل با دیگران را تقویت میکند. این مهارتها به شما کمک میکند تا درک بهتری از روحیات و احساسات خود و دیگران داشته باشید.
4- همدلی و توجه به احساسات دیگران – Emapathy
توانایی درک و توجه به احساسات و نیازهای دیگران، قدرت همدلی و همراهی در مواجه با احساسات منفی و مثبت دیگران به عنوان یکی از مهارتهای مدیریتی شناخته میشود. افزایش همکاری و تعامل از دیگر مولفههای هوش هیجانی EQ است. هوش هیجانی به شما کمک میکند تا در محیط کار و روابط اجتماعی بهتر عمل کنید و با دیگران به طور موثری هماهنگ شوید.
در مجموع میتوان گفت هوش هیجانی نه تنها در بهبود روابط و ارتباطات اجتماعی مؤثر است، بلکه نقش مهمی در موفقیت شخصی و حرفهای فرد دارد. آگاهی و توانمندی در مدیریت، همدلی با دیگران، توانایی درک و تعامل مؤثر با سایرین قطعاً به بهترین نتایج مدیریتی ختم میشود.
چرا EQ برای رهبران و مدیران حیاتی است؟
هوش هیجانی EQ برای تمام رهبران و مدیران حائز اهمیت است. چرا که در محیط کاری و رهبری نقش بسیار حائز اهمیتی دارد. در این بخش به نکات مرتبط با اهمیت هوش هیجانی EQ برای رهبران و مدیران اشاره میکنیم:
1- روابط مؤثر با کارکنان
رهبران و مدیران با افراد و کارکنان بسیاری در ارتباط هستند. هوش هیجانی، توانایی برقراری ارتباطات موثر، فهم عواطف، توجه به خواستههای سایر کارکنان و ایجاد همدلی را در فرد تقویت میکند. چه بسا موفقیتهای مرتبط با قراردادهای کسب و کار همه نتیجه هوش هیجانی فرد است.
2- مدیریت شرایط مختلف بحرانی
هوش هیجانی به رهبران کمک میکند تا تحت فشار و استرس بتوانند به راحتی آرامش خود را حفظ کنند. بدین ترتیب قادر خواهند بود تا احساسات منفی نظیر استرس، خشم و ناراحتی خود را به راحتی کنترل کنند. مدیران با هوش هیجانی بالا میتوانند بهتر تصمیمگیری کنند و رفتارهای سازنده و موثری را در شرایط بحرانی از خود نشان دهند.
3- اثربخشی در مدیریت تیم
رهبران و مدیران با هوش هیجانی بالا مهارتهایی مانند تشخیص و مدیریت هیجانها، توانایی ایجاد الگوهای مثبت رفتاری و توانایی حل مسائل استرسزا را به خوبی در خود دارا هستند. این مهارتها سبب ایجاد همکاری بهتر میان کارکنان میشود.
4- ارتباط با مشتریان و قراردادهای کسب و کار
در مواجهه با مشتریان و مشارکت در قراردادهای کسب و کار، هوش هیجانی به رهبران کمک میکند تا بهترین تصمیمات را اجرایی کنند. علاوه بر آن داشتن هوش هیجانی بالا سبب تعاملات موفقیتآمیز میان مدیر و کارکنان خواهد شد.
5- انگیزه و رهبری الهامبخش
رهبران با هوش هیجانی قابل توجه میتوانند انگیزه و رهبری الهامبخشی به اعضای تیم خود ارائه دهند. مدیران میتوانند با فهمیدن نیازها و خواستههای کارکنان، محیطی مثبت و الهامبخش را برای آنها فراهم کنند و کارکنان را به عملکرد بهتر و دستیابی به اهداف سازمانی تشویق کنند.
خلاصه ای از تفاوتهای اصلی بین IQ و EQ
تا اینجای کار به خوبی دریافتید که فرق IQ با EQ چیست. اما برای درک بهتر ما به صورت خلاصه به اصلیترین تفاوت هوش هیجانی و شناختی اشاره میکنیم:
❓مشخصههای اصلی هوش شناختی IQ عبارتند از:
- هوش شناختی مرتبط با قدرت تحلیلی و منطقی فرد است.
- بر قدرت حل مسئله، تحلیل دادهها و ارائه راهکارهای منطقی متمرکز میباشد.
- فرد با هوش شناختی بالا از ذهن منطقی و تفکر تحلیلی برخوردار است.
- درک عمیق از مفاهیم ریاضی، علوم و موضوعات فنی همه در قالب هوش شناختی میگنجد.
- پیشبینی عملکرد تحصیلی و عمومی فرد در هوش شناختی است.
❓مشخصههای اصلی هوش هیجانی EQ عبارتند از:
- هوش هیجانی با میزان آگاهی و مدیریت عواطف فرد مرتبط است.
- بر تعاملات اجتماعی، مهارتهای ارتباطی و همدلی متمرکز است.
- توانایی مدیریت بحران، ایجاد انگیزه و احساسات مثبت و منفی در قالب هوش هیجانی قرار میگیرد.
- توانایی سازگاری با تغییرات، انعطافپذیری و حل تنشها به هوش هیجانی بر میگردد.
👈 چرا EQ گاهی اوقات مهمتر از IQ است؟
اگرچه هر دو نوع هوش شناختی IQو هوش هیجانی EQ در فرد از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. اما گاهی اوقات داشتن هوش هیجانی EQ برای مدیران مهمتر است. البته این موضوع طبق بررسیهای مختلفی که بر روی مدیران موفق صورت گرفته، عنوان میشود.
دلایل برتری هوش هیجانی EQ برای مدیران شامل:
- توانایی ارتباطات اجتماعی مؤثر
- مدیریت عواطف و کنترل احساسات
- تصمیمگیری هوشمندانه بر اساس موقعیتهای مختلف
- توانایی همکاری و تیمورک و تعاملات مؤثر با دیگران
- رهبری ثمربخش و ایجاد انگیزه در اعضای تیم
تاثیر تقویت EQ بر IQ
شما میتوانید با انجام یک سری تکنیکهای اصولی هوش هیجانیتان را تقویت کنید. چه بسا تقویت هوش هیجانی بر هوش شناختی IQ تأثیرات قابل توجهی دارد.
با تقویت هوش هیجانیتان میتوانید از مزیتهای زیر بهرهمند شوید:
1- تصمیمگیری بهتر
افزایش هوش هیجانی به شما کمک میکند تا در تصمیمگیریهای روزمره و مواجه با مشکلات پیچیده، احساساتتان را کنترل کنید. در این شرایط میتوانید تصمیمات بهتری بگیرید. این موضوع میتواند بهبود قابل توجهی در عملکرد شما در رویارویی با وظایف شناختی و ذهنی داشته باشد.
2- ارتباطات بهتر
با تقویت EQ شما قادر خواهید بود روابط بهتری با دیگران برقرار کنید. این موضوع شامل تفهیم عمیقتری از نیازها و عواطف دیگران، ایجاد همدلی و تعاملات اجتماعی و توانایی ارتباط مؤثر با دیگران است. ارتباطات بهتر باعث افزایش همکاری و همچنین بهبود فرایند یادگیری و تبادل اطلاعات میشود که نتیجتاً باعث تقویت هوش هیجانی میشود.
3- مدیریت استرس
تقویت هوش هیجانی به شما کمک میکند تا استرس و فشار روزمره را بهتر مدیریت کنید. استرس و فشار تأثیر مخربی بر عملکرد هوش شناختی شما دارد. در نتیجه با کنترل و کاهش استرس میتوانید بهبود قابل توجهی در تمرکز، حافظه و توانایی حل مسائل داشته باشید.
تمرینات عملی برای افزایش هوش هیجانی
پرسش اینجاست که چطور میتوان هوش هیجانی EQرا در خود تقویت کرد. حتی تقویت هوش هیجانی EQ میتواند تأثیر مثبتی بر هوش شناختی IQ داشته باشد.
چند راهکار برای تقویت EQ میپردازیم:
1.خودآگاهی، شناخت احساسات، عواطف و محدودیتها
برای تقویت هوش هیجانی EQ از خودآگاهی شروع کنید. سعی کنید از احساسات و عواطف خود آگاه شوید. به طور منظم گفتگوی درونی با خودتان داشته باشید. این شامل توجه به احساسات، محدودیتها، درک تأثیر احساسات بر رفتار و تصمیمگیری شما میشود. باتمرین خودآگاهی میتوانید به تعادل بهتری بین عواطف و منطق خود برسید و تصمیمهای معقولانهای بگیرید.
2.تشخیص و مدیریت احساسات
توانایی تشخیص و مدیریت احساسات، شما را به یک مدیر قوی و توانمند تبدیل میکند. تمرینهایی نظیر یادداشت حالات و احساسات متفاوت در شرایط مختلف، مدیتیشن، کنترل موقعیتهای بحرانی همه از جمله بهترین تمرینهای تقویت هوش هیجانی EQ محسوب میشوند.
3.تقویت ارتباطات اجتماعی
مهارتهای ارتباطیتان را بهبود بخشید. این تمرین شامل گوش کردن فعال به دیگران، عبور از موانع ارتباطی مانند تعصب و پیشفرضها، به کار بردن همدلی و تفهیم در ارتباط با دیگران است. همچنین این تمرین به شما کمک میکند تا با سایرین روابط بهتری داشته باشید. نهایتا با تقویت هوش هیجانی میتوانید درک عمیقتری از نیازها و احساسات خود و دیگران داشته باشید.
4.توانایی مدیریت بحران
تمرکز بر فنون مدیریت استرس مانند مدیتیشن، ورزشهای هوازی مانند یوگا در مواجه با موقعیتهای پر تنش بسیار مؤثر است. با کمک این تمرینات میتوانید در موقعیتهای استرسزا به خوبی تصمیمهای معقولانهای بگیرید. علاوه بر آن باعث ایجاد انگیزه و امید در سایرین هم خواهید شد.
5.همکاری یا شرکت در گروههای تیمی
شرکت در کارهای تیمی و گروهی از دیگر تمرینات مؤثر برای تقویت هوش هیجانی EQ است. همکاری با دیگران، توانایی شناخت و احترام به نیازها و عواطف سایر افراد، توانایی حل اختلافات و مسائل میان فردی در تقویت هوش هیجانی نقش موثری دارد. درواقع شما بایستی به عنوان مدیر از عهده حل تمامی این چالشهای احتمالی برآیید.
✅ نتیجهگیری
به طور خلاصه میتوان گفت هوش هیجانی برای رهبران و مدیران حیاتی است. چرا که به آنها کمک میکند تا ارتباطات مؤثری با سایرین برقرار کنند. همچنین تیمها را مدیریت کرده و در شرایط بحرانی معقولانه تصمیمگیری کنند. با توسعه هوش هیجانی مدیران میتوانند مهارتهای ارتباطی و رهبری خود را بهبود بخشند و به صورت کلی عملکرد موثری در محیط کار داشته باشند.
متقابلا هوش شناختی بر تواناییهای تحلیلی و منطقی فرد متمرکز است. در حالیکه هوش هیجانی بیشتر بر تواناییهای ارتباطی و مدیریت عواطف و احساسات تأکید دارد. در این مطلب به توضیح کاملی درباره تفاوت هوش هیجانی و شناختی پرداختیم. هر دو نوع هوش IQ و EQ در زندگی روزمره، کسب و کار، مشاغل مدیریتی و … نقش کلیدی دارند و بر عملکرد و موفقیت فرد بسیار مؤثر است.
سؤالات متداول IQ و EQ:
بله هر دو نوع هوش IQ و EQ از طریق آزمونهای استاندارد قابل اندازهگیری بوده و میتوان درصد هر دو نوع هوش را در فرد تخمین زد.
بله هر دو نوع هوش شناختی و هیجانی لازم و ملزوم یکدیگرند. افراد با هوش هیجانی بالا معمولاً مهارتهای تصمیمگیری و ارتباطی بهتری دارند. متقابلا افراد با هوش شناختی بالا، دارای ذهن تحلیلگر و حسابگری در ارتباط با امور کاری هستند.
هر دو نوع هوش IQ و EQ از اهمیت ویژهای برخوردار هستند و در موفقیت فردی، روابط اجتماعی، رهبری، مدیریتی، زمینههای شغلی و تحصیلی نقش موثری دارند.
اما برای مدیران و رهبرانی که نقش هدایت تیم و سازمان را برعهده دارند، EQ مهم تر است و باید بیشتر تقویت شود.
20 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
من فکر می کنم که هوش هیجانی و هوش شناختی هر دو مهم هستن و به هم مرتبطن. نمیشه گفت که کدوم یکی مهمتره.
IQ و EQ مثل دو بال پرنده هستن و هر دو برای پرواز کردن ضروری هستن. مهم اینه که بتونیم بین این دو نوع هوش تعادل برقرار کنیم.
نویسنده مقاله خیلی خوب تونسته بود که یه موضوع پیچیده رو به زبونی ساده توضیح بده. من از خوندن این مقاله خیلی لذت بردم.
یکی از مهمترین مهارتها، توانایی انتقال مفاهیم پیچیده به زبان ساده هست. خوشحالیم که توانسته ایم این کار رو به خوبی انجام بدیم.
من همیشه فکر می کردم که هوش فقط یه جور داره، ولی این مقاله بهم نشون داد که دو نوع هوش وجود داره: هوش شناختی و هوش هیجانی. خیلی جالبه!
شناخت انواع مختلف هوش، به ما کمک میکنه تا خودمون رو بهتر بشناسیم و نقاط قوت و ضعفمون رو شناسایی کنیم.
این مقاله خیلی به درد من خورد. من الان می دونم که چطور می تونم هوش هیجانی و هوش شناختی خودم رو تقویت کنم.
ممنون از شما.
من قبلا خیلی در مورد هوش هیجانی و هوش شناختی نمی دونستم، ولی این مقاله خیلی به من کمک کرد که در مورد این دو موضوع بیشتر بفهمم.
خوشحالیم که این مقاله تونسته به سوالاتتون جواب بده. یادگیری چیزهای جدید همیشه هیجانانگیزه.
این مقاله خیلی خوب تفاوت بین هوش هیجانی و هوش شناختی رو توضیح داده. من قبلا فکر می کردم که فقط IQ مهمه، ولی الان فهمیدم که EQ هم خیلی مهمه.
خوشحالم که این مقاله براتون مفید بوده. در دنیای امروز، داشتن تعادل بین IQ و EQ برای موفقیت ضروری هست. هر دوی این نوع هوشها به ما کمک میکنن تا پتانسیلهای خودمون رو به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم.
به نظرم هوش هیجانی EQ از هوش شناختی IQ مهمتره. چون توی خیلی از موقعیت ها مثل رهبری و کار تیمی، EQ خیلی بیشتر از IQ به درد می خوره.
دقیقا درسته! EQ نقش خیلی مهمی در موفقیت افراد و سازمانها داره. داشتن هوش هیجانی بالا، به ما کمک میکنه بهتر با دیگران ارتباط برقرار کنیم، تیممون رو رهبری کنیم و در شرایط سخت، تصمیمات بهتری بگیریم.
من این مقاله رو به همه کسایی که میخوان در مورد هوش هیجانی و هوش شناختی بیشتر بدونن پیشنهاد می کنم.
به اشتراک گذاشتن اطلاعات مفید با دیگران، باعث رشد و پیشرفت همه ما میشه.
این مقاله خیلی خوب بود، ولی من هنوز یه سوال دارم: چطور می تونم بفهمم که هوش هیجانی و هوش شناختی من چقدره؟
برای سنجش دقیق هوش هیجانی و شناختی، بهتره از آزمونهای تخصصی استفاده بشه. اما بهطور کلی، میتوانید با توجه به رفتارها و واکنشهای خودتون، به یه شناخت کلی از این دو نوع هوش برسید.
این مقاله خیلی جامع بود و همه چیز رو در مورد هوش هیجانی و هوش شناختی توضیح داد. من خیلی چیز یاد گرفتم.
ممنون از شما و نظرتون.